قامت موزون یار

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار؛ چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم!

قامت موزون یار

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار؛ چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم!

بایگانی
آخرین مطالب

سیاست مدار من


کاش می شد گاهی اوقات آدم بتواند یک مقدار عصبانی باشد. لبخند مصنوعی که مدت هاست عضلات لبش را خسته کرده کنار بگذارد و کمی اخم کند. برای چند لحظه این روحیه ی محافظه کارانه اش را کنار بگذارد و کمی آن روی دیگر اسلام رحمانی را نشان دهد.

اصطلاح عامیانه اش درشهر ما خیلی زیبا نیست ولی معنا را کامل می رساند. به هر حال در نوشتار معیار ما به آن می گوییم منت کشی و تو سری خوری، همراه با خسته کردن عضلات دهان. (منظورم برای لبخند است)

بد نیست کمی هم این منت کشی حقیرانه کنار گذاشته شود. نمی گویم سرکشی، طغیان، قلدری؛ اما توسری خوری هم چندان پسندیده نیست. خوب نیست آدم هویت و غرورش را برای حفظ رابطه ای که به هر حال شکر آب است زیر پا بگذارد.

برادر من یک خورده اخم کن؛ یک خورده داد بزن؛ آقا جان حقت را مطالبه کن...

خطیب جمعه و امثالهم که نباید جور تو را بکشند...


امام ما فرمود: اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله ی قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت های آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت.

نظرات  (۳)

  • سیدمهدی :.
  • احسنت
    همه حرف ما همینه
    حالا اینکه اسلام رحمانی معنا نمی دهد به کنار
    پاسخ:
    معنا نمی دهد که نه
    باید گفت همه اش ارحمانی است
    حتی جلوه های اشدائی اش
    هروقت صحبت تنظیم روابطمون با بقیه پیش میاد یاد کتاب "جاذبه و دافعه علی" شهید مطهری  می افتم
    که میگه ادم ها 4 دسته ان
    اونایی که نه جاذبه دارن نه دافعه، اینا سیب زمینی صفت اند که بده
    اونایی که فقط دافعه دارند، پس همه رو از خودشون میرنجونن که بده
    اونایی که فقط جاذبه دارند که  اینا منافق اند و بده
    اونایی که همه جاذبه دارند هم دافعه که اینا خوبن و هرچقدر شدت این جاذبه و دافعه بیشتر باشه بهتره
     
    سلام
    ممنون از وقتی که گذاشتید
    این جواب کامنتتون بود

    .....................
    بله بله!
    خیلی خوب
    و خیلی ممنون که این همه وقت صرف کردید اما بحث من دقیقا این حرف شماست که"ولی آخرین چیزی که حتما باید باشه تا یه فعل توسط شما انجام بشه اراده خودته؛"
    خب ببینید!
    این اراده از کجا شکل میگیره؟ چی میشه که اراده یه نفر قوی، واسه یه نفر ضعیف باشه؟
    مگر نه اینکه علایق ما انتخاب های ما رو شکل میدن؟

    ببینید یه مثال خیلی دم دستی
    مثلا من رنگ نارنجی رو دوس دارم، شما سبز!
    چی تعیین کرده که من این رنگی دوست داشته باشم شما اون رنگی؟
    ته ته انتخاب های من و شما به چی برمیگرده؟ من نمی تونم هضم کنم اتفاقی باشه! نمی تونم هضم کنم الکی و بی اساس باشه. حتما همه علایق و سلایق ما یه ریشه عمیق و دقیق داره
    این ریشه کی و کجا و چطور برمیکرده؟
    مثلا شما میگید سبز دوس دارید چون طبیعت رو دوست دارید! من میپرسم چی شده که شما انقدر طبیعت رو دوس دارید و من انقدر دوست ندارید؟ و شما میگید این تفاوت به فلان علاقه شما برمیگرده و من باز میپرسم این علاقه به چی برمیگرده؟
    این بحثها رو من هرچقدر پی میگیرم که به ریشه برسم که به اخرین و ریشه ای ترین دلیل برسم فقط به خلقت و محیط میرسم.
    تونستم منظورم رو برسونم؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی